اولین سفر با دوقلوها
سلام . دلم واسه وبلاگ دخترا تنگ شده بود اخه هر وقت میام اینجا یاد روزای شیرین گذشته میفتم. روزها گذشته اما خاطراتتش باقی مونده . دوقلوهام حالا بزرگ شدن . هر کاری دوست داشته باشن انجام میدن ،نقاشی میکشن،شعر میخونن،لگوهای رنگی رو خودشون مرتب میکنن،غذا رو تنها و بدون کمک من میخورن،حالا دیگه میگم بزرگ شدن . گاهی وقتا هم دعوا میکنن ها ،گاهی وقتا موهای همو میکشن ، به سمت هم وسایلشونو پرتاب میکنن،جیغ میکشن ، عصبانیم میکنن اما با همه ی اینها خیلی شیرینن. از مسافرتی که رفتیم تو وبلاگم حرفی نزدم . تقریبا دو ماه پیش رفتیم یه مسافرت هیجانی و خاطره انگیز اون هم با دوقلوهایی که تا حالا جرات نمیکردن یه مسافرت یه روزه برم باه...